پایان نامه بررسی تطبیقی مسئله‌ی فیض از دیدگاه ابن‌سینا و صدرالمتالهین

پایان نامه بررسی تطبیقی مسئله‌ی فیض از دیدگاه ابن‌سینا و صدرالمتالهین

پایان نامه‌ی دوره‌ی کارشناسی ارشد

عنوان :
بررسی تطبیقی مسئله‌ی فیض از دیدگاه ابن‌سینا و صدرالمتالهین

با فرمت قابل ویرایش word

تعداد صفحات: 342   صفحه

تکه های از متن به عنوان نمونه :


تکه هایی از متن به عنوان نمونه :

چکیده

مسئله‌ی فیض یکی از مباحث مهم فلسفی است که در فرهنگ و علوم اسلامی مورد توجه و نظریه‌پردازی اندیشمندان قرار گرفته است. مسائلی که خاستگاه طرح نظریه‌ی فیض تلقی می‌شوند عمدتاً به نحوه‌ی ارتباط بین مبدأ متعال و ماسوای او باز می‌گردند. البته غرض از طرح نظریه‌ی فیض توضیح نحوه‌‌ی بر آمدن کثرت از وحدت است، اما غرض اصلی نظریه‌ی فیض توضیح چگونگی فاعلیت وجودی است؛ یعنی تحقق نحوه‌ا‌ی برتر از علیت، ورای علل طبیعی و تحریکی و معدّ، در قالب علیت وجودی که آن را صدور یا فیض نامیده‌اند.

این مورد از مهم‌ترین وجوه مشخص مکتب فکری ابن‌سینا و صدرالمتالهین محسوب می‌شود. ابن‌سینا در این زمینه با طرح مباحثی چون تمایز وجود و ماهیت در ممکنات و عینیت آن‌ها درخداوند و نیز تمایز بین حادث ذاتی و حادث زمانی، خالقیت خدا را که در آراء ارسطو جایگاهی نداشت تبیین روشنی بخشید. اما در فلسفه‌ی ابن‌سینا فاعلیت وجودی به معنی اقتران وجودی دو امر مباین است؛ یعنی دو طرف نسبت (علت و معلول) در دیدگاه فوق دارای استقلال وجودی از هم هستند که از آن به تعبیر به اضافه‌ی مقولی می‌شود و به دلیل مغایرت وجود ممکن با واجب در این دیدگاه وجود ممکن رابطی تلقی می‌شود. هم‌چنین به دلیل رسوخ لحاظ استقلالی به ماهیت در این دیدگاه، بر امکان ماهوی به عنوان مناط احتیاج به علت تاکید می‌شود. صدرالمتالهین در این زمینه، علاوه بر پذیرش بدوی موضع رسمی ابن‌سینا مبنی بر امکان وقوع فاعلیت وجودی و فیض، در تحلیل و تعمیق و تدقیق پیرامون مفهوم فیض و فاعلیت الهی و تبیین ویژگی‌های فیض و نحوه‌ی رابطه‌ی حق با خلق کوشیده و با توجه به امکان فقری و وجود رابط و طرح اصطلاح اضافه‌ی اشراقیه سعی در ایضاح بیشتر محل بحث نموده است. اما در انتها به قولی عمیق‌تر و دقیق‌تر، یعنی نظریه‌ی تجلی و ظهور در نحوه‌ی فاعلیت حق رسیده که از آن می‌توان به فاعلیت ظهوری یاد نمود.

در پژوهش حاضر آراء ابن‌سینا و صدرالمتالهین در باب مسئله‌ی فیض و فاعلیت وجودی، احکام و توالی آن از جمله چگونگی صدور موجودات، بررسی و مقایسه شده است. این دو فیلسوف، علاوه بر اتفاق نظر در جواز فاعلیت وجودی و اعطای وجود بر پدیده‌ها و ممکنات، در غالب موارد با هم اختلاف نظر دارند. ابن‌سینا به دلیل اعتقاد به قاعده‌ی الواحد و با تأثر از فکر ارسطویی و نوافلاطونی، نظام سلسله مراتبی صدور را برای پیدایش هستی ترسیم می‌کند. اما صدرالمتالهین با پذیرش قاعده‌ی مزبور، با تأثر از عرفا نظام سلسله مراتب وجودی را برای پیدایش هستی ترسیم می‌کند.

واژگان کلیدی: فیض، صدور، تجلی، ابداع.

 

فهرست اجمالی مطالب

مقدمه ………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….. 1

کلیات تحقیق …………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………. 6

بخش اول: بیان مفاهیم و سیر تاریخی نظریه‌ی فیض

فصل اول: بیان مفاهیم ………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………… 14

فصل دوم: سیر تاریخی نظریه‌‌ی فیض ………………………………………………………………………………………………………………………………. 28

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری بخش اول ……………………………………………………………………………………………………………………………………….. 61

بخش دوم: دیدگاه ابن‌سینا درباره‌ی‌ مسئله‌ی فیض و صدور

فصل اول: اصول اساسی ابن‌سینا در مسئله‌ی فیض و صدور ……………………………………………………………………………   64

فصل دوم: تبیین دیدگاه ابن‌سینا در فیض و فاعلیت وجودی …………………………………………………………………………. 82

فصل سوم: تبیین کیفیت صدورکثرت از وحدت از دیدگاه ابن‌سینا …………………………………………………………… 129

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری بخش دوم ………………………………………………………………………………………………………………………………….. 153

بخش سوم: دیدگاه صدرالمتألهین درباره‌ی مسئله‌ی فیض

فصل اول:  اصول و مبانی صدرالمتألهین در مسئله‌ی فیض ……………………………………………………………………………. 158

فصل دوم: تبیین دیدگاه ملاصدرا در فیض و فاعلیت وجودی ……………………………………………………………………….. 211

فصل سوم: احکام و توالی نظریه‌ی فیض در حکمت متعالیه …………………………………………………………………………… 266

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری بخش سوم …………………………………………………………………………………………………………………………………. 326

نتیجه‌گیری نهایی ………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..332

کتاب‌نامه ………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………… 342

کتاب‌شناسی ………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………… 352

 

 مقدمه

مسئله‌ی فیض یکی از مباحث مهم فلسفی است که در فرهنگ و علوم اسلامی مورد توجه و نظریه پردازی اندیشمندان قرار گرفته است. مسائلی که خاستگاه طرح نظریه‌ی فیض تلقی می‌شوند عمدتاً به نحوه‌ی ارتباط بین مبدأ متعال و ماسوای او یعنی در زمینه‌ی ارتباط بین وحدت با کثرت، مجرد با مادی، قدیم با حادث، ثابت با متغیر، عالم با معلوم، مرید با مراد و … باز می‌گردند. البته غرض از طرح نظریه‌ی فیض توضیح نحوه‌ی برآمدن کثرت از وحدت است، اما غرض اصلی نظریه‌ی فیض توضیح چگونگی فاعلیت وجودی است؛ یعنی تحقق نحوه‌ا‌ی برتر از علیت ورای علل طبیعی و تحریکی و معدّ، در قالب علیت وجودی که آن را صدور یا فیض (emanation) نامیده‌اند. البته طرح و بسط مسئله‌ی فاعلیت وجودی مشخصاً در قالب مفهوم فیض حاصل نوعی نگرش وجودی به عالم است که با نگرش یونانی چندانی قرابتی ندارد. این مورد از مهم‌ترین وجوه مشخص مکتب فکری ابن‌سینا و صدرالمتالهین محسوب می‌شود یعنی هر دو در جواز فاعلیت وجودی به معنی آفرینش هستی و اعطای وجود به پدیده‌ها و ممکنات هم عقیده هستند.

ابن‌سینا در این زمینه با طرح مباحثی چون تمایز وجود و ماهیت در ممکنات و عینیت آن‌ها در خداوند و نیز تمایز بین حادث ذاتی و حادث زمانی، خالقیت خدا را که در آراء ارسطو جایگاهی نداشت تبیین روشنی بخشید. اما در فلسفه‌ی ابن‌سینا، فاعلیت وجودی یعنی اقتران وجودی دو امر مباین به گونه‌ای که یکی وابسته به دیگری  باشد. نکته بارز در این تحلیل تاکید بر تباین و جدایی فاعل و معلولش است. یعنی دو طرف نسبت (علت و معلول) در دیدگاه مزبور، دارای استقلال وجودی از هم هستند که از آن تعبیر به اضافه‌ی مقولی می‌شود. چون در این دیدگاه به دلیل اعتقاد به تباین وجودات، برای ممکن وجودی مغایر با وجود واجب تعالی در نظر گرفته می‌شود، در نتیجه وجود ممکن رابطی تلقی می‌شود. و به دلیل رسوخ لحاظ استقلالی به ماهیت که در این دیدگاه درباره‌ی علیت ایجادی رخ داده بر امکان ماهوی به عنوان مناط احتیاج به علت تاکید می‌شود. بدین‌ترتیب در فلسفه‌ی ابن‌سینا، همان‌طورکه برای سایر اشیاء وجود اثبات می‌کنیم برای حق تعالی نیز وجودی اثبات می‌کنیم. البته با این تفاوت که وجود حق تعالی قائم به ذات و لایتناهی و ازلی و ابدی است و وجود اشیاء قائم به وجود واجب تعالی و ناشی از او و محدود و حادث است، اما در اصل حقیقت وجود، تفاوتی میان ذات واجب و سایر اشیاء نیست.

صدرالمتالهین در این زمینه، علاوه بر پذیرش بدوی موضع رسمی ابن‌سینا مبنی بر امکان وقوع فاعلیت وجودی و فیض، براساس مبانی خاص خود از جمله اصالت وجود و تشکیک آن، در تحلیل و تعمیق و تدقیق پیرامون مفهوم فیض و فاعلیت الهی و تبیین ویژگی‌های فیض و نحوه‌ی رابطه‌ی حق با خلق کوشیده و با توجه به امکان فقری و وجود رابط و طرح اصطلاح اضافه‌ی اشراقیه سعی در ایضاح بیشتر محل بحث نموده است.

طبق این جهان بینی، ماسوای واجب در واقع امر و به لحاظ تحلیل وجودی شأن، استقلال و نفسیتی از خود ندارند و تنها به عنوان نوعی ربط به علت قابل لحاظ هستند و ذاتی جز همین ارتباط ندارند و از این حیث می‌توان آن‌ها را وجود حرفی نامید. به عبارت دیگر، طبق دیدگاه صدرا در جریان علیت و فاعلیت وجودی سه بخش موجد، ایجاد و موجود یا مبدِع ابداع و مبدَع و مانند آن در کار نیست، بلکه موجود مفاض عین فیض است و تنها حقیقتی که دو بخش مفیض و فیض را به عنوان ربط به مفیض دارد، مطرح است. بنابراین، در دیدگاه مزبور ارتباط علت با معلول به قدری عمیق و حیاتی است که از آن می توان به «ارتباط وجودی» نام برد که در آن غنی به فقیر وجود می‌بخشد و فقیر از غنی هستی می‌گیرد، به طوری که اگر بخشش وجود از ناحیه‌ی غنی به سوی فقیر لحظه‌ای متوقف شود، کیان و هستی فقیر به مخاطره می‌افتد. بنابراین، مخلوقات جهان به سبب فقر وجودی و نیاز ذاتی همواره به افاضه‌ی وجود از ناحیه‌ی فیاض علی‌الاطلاق محتاج هستند.

البته صدرالمتالهین در انتها به قولی عمیق‌تر و دقیق‌تر، یعنی نظریه‌ی تجلی و ظهور در نحوه‌ی فاعلیت حق رسیده که از آن می‌توان به فاعلیت ظهوری یاد نمود. بر طبق آن اشیاء نه معلول حق، بلکه تجلی و نمایش و ظهور اسماء و صفات حق تعالی هستند. لذا رابطه‌ی علیت بین حق تعالی و ماسوی ا… به رابطه‌ی ظاهر و مظهر بدل می‌گردد.

در پژوهش حاضر آراء ابن‌سینا و صدرالمتالهین در باب مسئله‌ی فیض و فاعلیت وجودی احکام و توالی آن از جمله چگونگی صدور موجودات از واجب بررسی و مقایسه می‌شود. این دو فیلسوف، علاوه بر اتفاق نظر در جواز فاعلیت وجودی و اعطای وجود به پدیده و ممکنات در غالب موارد با هم اختلاف نظر دارند. جدای از اختلافاتی که در این زمینه برشمردیم، ابن‌سینا به دلیل اعتقاد به قاعده‌ی الواحد و با تأثر از فکر ارسطویی و نوافلاطونی نظام سلسله مراتبی صدور را برای پیدایش هستی ترسیم می‌کند، اما صدرالمتالهین با پذیرش قاعده‌ی مزبور، با تأثر از عرفا نظام سلسله مراتب وجودی را برای پیدایش هستی ترسیم می‌کند.

اثر حاضر مشتمل بر سه بخش است: در بخش اول به بیان مفاهیم و سیر تاریخی نظریه‌ی فیض می پردازیم. چون در بررسی هر موضوع توجه به برخی مفاهیم که نقش کلیدی را در معرفی موضوع ایفا می‌کنند اهمیت به سزایی دارد، در همین راستا ابتدا برخی از مفاهیم که در فصول مختلف این پژوهش نقش بنیادی را در ارتباط با موضوع دارند انتخاب گردیده و تعریف می‌شوند. در ادامه، نگارنده برای دستیابی به ابعاد مختلف نظریه‌ی فیض در فلسفه‌ی ابن‌سینا و صدرالمتالهین و نیز استنتاج تحولاتی که در این نظریه‌ی رخ داده به سیر تاریخی نظریه‌ی فیض می‌پردازد. بدین جهت، ابتدا نگارنده سیر بحث را در نظام‌های فلسفی یونانی دنبال می‌کند و سپس به سیر بحث در بین فیلسوفان مسلمان می‌پردازد.

نگارنده بخش دوم رساله را به دیدگاه ابن‌سینا در مسئله‌ی فیض اختصاص خواهد داد. برای دستیابی به این مقصود ابتدا اصول اساسی ابن‌سینا در این مسئله روشن می‌شود. و سپس به تبیین مسئله‌ی فیض و فاعلیت وجودی براساس اصول ذکر شده پرداخته می‌شود و در ادامه، تبیین صدور کثرت از وحدت از دیدگاه ابن‌سینا (که در این زمینه متاثر از هیئت قدیم بطلیموسی که ارسطو بدان تمسک جسته و همین‌طور متاثر از نظریه‌ی صدور و فیض افلوطین می‌باشد) مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد.

در بخش سوم رساله به بررسی دیدگاه صدرالمتالهین درباره‌ی مسئله‌ی فیض پرداخته می‌شود. برای فهم این نظریه در فلسفه‌ی صدرا، ابتدا اصول و مبانی او در این مسئله مورد  بحث قرار می‌گیرد. سپس به تبیین مسئله‌ی فیض و فاعلیت وجودی که مهم‌ترین قسمت این بخش  محسوب می‌شود با توجه به اصول مزبور پرداخته می‌شود و در ادامه احکام و توالی نظریه‌ی فیض در حکمت متعالیه از جمله ربط وحدت با کثرت، ربط حادث با قدیم، ربط فاعل عالم با معلوم، ربط فاعل مرید با معلول مراد و … مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. در پایان نیز یک نتیجه‌گیری تطبیقی و مقایسه‌ای بین دیدگاه ابن‌سینا و صدرالمتالهین در باب مسئله‌ی فیض و توابع آن خواهیم نمود.

لازم به ذکر است که در بخش سوم رساله، مباحث تا حدودی به صورت مقایسه‌ای مطرح خواهد شد، یعنی در اکثر مباحث نظریه‌ی صدرالمتالهین با فلاسفه‌ی دیگر از جمله ابن‌سینا، سهروردی، ابن‌عربی و هم‌چنین با نظریه‌ی متکلمین و قدما مقایسه و مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد و در نهایت دیدگاه عرفانی صدرا به عنوان نظریه‌ی نهایی وی از بین نظرات گوناگون انتخاب می‌گردد. با توجه به این مطلب در ادامه‌ی مباحث خود اشاره خواهیم کرد که شارحین آثار صدرالمتالهین از جمله آیت ا… جوادی آملی در شرح حکمت متعالیه خود و سیدجلال‌الدین آشتیانی در شروح و پاورقی‌های خود بر آثار صدرا، تصریح می‌کنند که صدرالمتالهین در اکثر آراء فلسفی خود ابتدا از نظام مشایی آغاز می‌کند و در نهایت به آراء عرفا یا چیزی قریب به آراء آنان می‌رسد. او در مسئله‌ی فیض نیز به همین‌گونه عمل کرده است. او از تحلیل فارابی و ابن‌سینا آغاز می‌کند و در میانه‌ی راه به سهروردی می‌رسد و در نهایت به آراء ابن‌عربی و شارح بزرگ او قیصری می‌رسد و از آنان متأثر می‌گردد. لذا صدرا در طراحی و بنای حکمت خود که آن را حکمت متعالیه نامیده است، از همه‌ی عناصر مفید اندیشه‌های اسلاف خود بهره می‌برد.

البته اگر بخواهیم رابطه‌ی میان نظام‌های قبل از ابن‌سینا و نظام سینوی و نظام‌های میانه و نظام صدرایی را، در پیکره‌ی فلسفه‌ی اسلامی به خوبی تصور کنیم، بهتر است فلسفه را هم‌چون نهالی فرض کنیم که از یونان به جهان اسلام انتقال یافت. این نهال با تلاش فیلسوفان پیش از ابن‌سینا رشد کرد، با تحقیقات ابن‌سینا درخت شد، با مراقبت‌ها و پیرایش‌های فیلسوفان پس از ابن‌سینا تناورتر و کامل‌تر شد و سرانجام با کوشش‌های صدرالمتالهین به کمال قوت و باروری رسید.

بنابراین، فلسفه‌ی اسلامی شبیه یک هویت واحد است که دارای مراحل و مراتبی است که در مجموع روند تکاملی داشته است، مرتبه‌ای از آن فلسفه‌ی یونان است در بدو ورود به فرهنگ اسلامی، مرتبه‌ی دیگر آن نظام‌های فلسفی پیش از ابن‌سینایند، مرتبه‌ی بعد از آن که با تکاملی چشم‌گیر همراه است نظام سینوی است، مراتب پس از آن نظام‌های میانه‌اند که با نقادی‌ها و بررسی‌های خود فلسفه‌ی اسلامی را مستعد کردند تا سرانجام مرتبه‌ای بسیار کامل‌تر، هم‌چون نظام صدرایی برای آن تحقق می‌یابد که از نظر میزان تکامل نسبت به مراتب قبل گویی جهش یافته است.

امید است رساله‌ی حاضر به‌رغم همه‌ی خطاها و نارسایی‌هایی که حتما وجود دارد بتواند حداقل کمکی متواضعانه در جهت آشنا نمودن دانش‌پژوهان با یکی از اساسی‌ترین مسایل هستی‌شناسی باشد.

دانلود فایل

تاثیر آراء علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بر آراء استاد مطهری

تاثیر آراء علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بر آراء استاد مطهری

پایان‌نامه‌ی دوره‌ی کارشناسی ارشد
تاثیر آراء علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بر آراء استاد مطهری

با فرمت قابل ویرایش word

تعداد صفحات: 193 صفحه

تکه های از متن به عنوان نمونه :

تکه هایی از متن به عنوان نمونه :

چکیده

یکی  از مهم ترین مسائلی که در میان اندیشمندان و فیلسوفان اسلامی می توان مورد بررسی قرار داد تاثیر و تاثّری است که در مبانی و مسائل، در تفکرات و اندیشه های هم داشته اند. در این بین فیلسوفان و اندیشمندانی هستند که در دیگر متفکران بعد از خود تاثیر به سزایی داشته اند. این مسئله در آنجا اهمیت پیدا می کند که می توان در بین جریان های متعدد فکری، یک جریان حاکم و تاثیرگذار را شناخت و تمامی تفکرات دیگر اندیشمندان را بر اساس آن مبانی تحلیل و تفسیر کرد. از میان اندیشمندان معاصر می توان به علامه بزرگوار، سیدمحمد حسین طباطبایی اشاره کرد که در تفکرات استاد شهید مرتضی مطهری تاثیرات عمیقی را داشته است. در این نوشتار در پی آن بودیم تا با بررسی در آراء و افکار این دو اندیشمند، این تاثیر و تاثّر را شناسایی و در صورتی که اختلاف نظر در مبانی و مسائل وجود داشته باشد، کشف و تحلیل کنیم. در نوشتار حاضر با توجه به وسعت موضوعاتی که در آثار این دو اندیشمند وجود دارد به پنج موضوع اشاره و مورد بررسی قرار دادیم. در نهایت به این نتجه رسیده شد که علامه طباطبایی در مبانی فکری بخصوص نگاه توحیدی و فطری به موضوعات و مسائل، تاثیر عمیقی در استاد مطهری داشته است.

 

 

کلید واژه: آزادی، اخلاق، حقوق زن، اسلام، مقتضیات زمان، جامعه، تاریخ

 

فهرست مطالب

فصل اول. 1

کلّیّات… 1

1-1-بیان مسئله. 1

1-2-سوابق مربوط.. 2

3-1-فرضیه ها یا سوال های تحقیق.. 3

1-3-1-سوالات اصلی.. 3

1-3-2-سوالات فرعی.. 3

1-3-3-فرضیه ها 3

1-4-اهداف تحقیق.. 3

1-5-روش تحقیق.. 3

فصل دوم:آزادی.. 5

2-1-واژه شناسی و تعاریف از کلمه آزادی.. 6

2-1-1-آزادی در لغت… 6

2-1-2-تعریف آزادی.. 7

2-1-3- آزادی در قرآن و روایات… 10

2-2-دیدگاه علامه طباطبایی.. 14

2-2-1-تعریف آزادی.. 14

2-2-2-اختیار انسان و نسبت آن با اراده الهی.. 14

2-2-3- آزادی انسان متاثر از اسباب و علل.. 18

2-2-4-غایت آزادی، راه به سوی خداوند. 19

2-2-5-آزادی اجتماعی.. 19

2-2-6-خضوع و تذلل یک فرد در برابر دیگران، مخالف با فطرت انسانی.. 20

2-3-دیدگاه استاد مطهری.. 22

2-3-1-معنای آزادی.. 22

2-3-2-تعریف آزادی.. 23

2-3-3-اقسام آزادی.. 24

2-3-4-آزادی از نگاه اسلام. 30

2-4-نتیجه گیری.. 32

فصل سوم: فلسفه اخلاق.. 34

3-1-واژه شناسی و تعاریف اخلاق.. 35

3-1-1-اخلاق در لغت… 35

3-1-1-تعریف اخلاق.. 35

3-1-2-اخلاق در قرآن و روایات… 36

3-2-دیدگاه علامه طباطبایی.. 42

3-2-1-تعریف اخلاق.. 42

3-2-2- تمایز خلق و ادب… 43

3-2-3-اخلاق توحیدمحور. 44

3-2-4- فطرت زیربنای اخلاق.. 45

3-2-5-نسبیت اخلاق.. 46

3-3-دیدگاه استاد مطهری.. 49

3-3-1-تعاریف… 49

3-3-2-مبادی اخلاق.. 50

3-3-3-معیارافعال و ارزش های اخلاقی و نقد نسبی گرایی.. 54

3-4-4-نتیجه گیری.. 65

فصل چهام :مبانی فلسفی حقوق زن. 67

4-1-واژه شناسی و تعاریف از حقوق.. 68

4-1-1- واژه شناسی حقوق.. 68

4-1-2-تعریف حقوق.. 70

4-1-3- حقوق زن در قرآن. 71

4-1-4- شخصیت انسانی زن در روایات… 74

4-2- دیدگاه علامه طباطبایی.. 76

4-2-1-مبانی انسان شناسی.. 76

4-2-2-هویت انسانی زن. 79

4-2-3-تساوی حقوق زن و  مرد. 82

4-3-دیدگاه استاد مطهری.. 84

4-3-1-مبانی هستی شناسی.. 84

4-3-2- مبانی انسان شناسی.. 92

4-3-3- هویت انسانی، و ارزش و مقام زن. 95

4-3-4-تفاوت های زن و مرد در آفرینش… 98

4-3-5-حقوق زن. 101

4-4-نتیجه گیری.. 106

فصل پنجم: 108

اسلام و مقتضیات زمان. 108

5-1-واژه شناسی و تعاریف اسلام و مقتضیات زمان. 109

5-1-1- مفهوم شناسی مقتضیات زمان. 109

5-1-2- واژه شناسی و اصطلاح شناسی اسلام. 109

5-1-3- مراتب اسلام. 110

5-2-دیدگاه علامه طباطبایی.. 115

5-2-1- علت تغییر مقتضیات زمان. 115

5-2-2- نیازهای ثابت و نامتغیر انسان. 117

5-2-3- خاتمیت… 119

5-3-دیدگاه های استاد مطهری.. 120

5-3-1- طرح مسئله و جایگاه علمی آن. 120

5-3-2- تعریف مقتضیات زمان. 121

5-3-3- علت تغییر مقتضیات زمان. 122

5-3-4- قلمرو و قوانین اسلام و ملاک تغییر و ثبات آنها 126

5-3-5- انواع نیازها 128

5-3-6- نظریه ربط متغیر به ثابت… 129

5-4-نتیجه گیری.. 140

فصل ششم :جامعه و تاریخ.. 142

6-1-واژه شناسی و تعاریف جامعه و تاریخ.. 143

6-1-1- واژه شناسی جامعه. 143

6-1-2- جامعه در لغت… 143

6-1-3- تعریف جامعه. 143

6-1-4- واژه شناسی تاریخ.. 144

6-1-5- تاریخ در لغت… 144

6-1-6- تعریف تاریخ.. 144

6-2-دیدگاه علامه طباطبایی.. 146

6-2-1-جامعه. 146

6-2-2- تاریخ.. 148

6-3-دیدگاه استاد مطهری.. 151

6-3-1- ضرورت بحث… 151

6-3-2- تعریف جامعه. 151

6-3-3- آیا انسان بالطبع اجتماعی است؟. 152

6-3-4- اصالت فرد یا اصالت جامعه. 155

6-3-5- جامعه و سنت… 161

6-3-6- تعریف تاریخ.. 163

6-3-7- آیا طبیعت تاریخ مادی است یا نه؟. 165

6-4-نتیجه گیری.. 173

فهرست منابع……………………………………………………………………………………………………………………175

 

1-1-بیان مسئله

همواره در طول تاریخ یک سنتی در بستر اندیشه و تفکر جریان داشت که انسان ها ناگزیر از این سنت جاری بودند. تاثیرگذاری و تاثیرپذیری یک سنت جاری در بین اندیشمندان و متفکران طول تاریخ بوده است. تاملی چند در آراء متفکران تاریخ، نمایانگر این سنت کهن در تفکر بشر می باشد. چنانچه در تاریخ فلسفه،  می توان برای نمونه به سقراط و افلاطون اشاره کرد. با بررسی آراء این دو فیلسوف، می توان به ارتباط فکری بین این دو فیلسوف دست یافت. چنانچه این مسئله، بین فیلسوفان اسلامی نیز جریان داشته است. برای مثال، تاثیرات فکری ابن سینا بر تمامی فیلسوفان متاخر، بر کسی پنهان نیست. گستره تاثیرات تفکر ابن سینا را می توان در فیلسوفان اسلامی متاخر و همچنین منتقدان مشاهده کرد. این تاثیرگذاری لزوماً به معنای تاثیرگذاری تام و تمام و همه جانبه  نیست. بلکه این تاثیرگذاری می تواند از چند وجه بررسی و مورد قضاوت قرار بگیرد. گاهی این تاثیرگذاری در تمام وجه بوده است. چنانچه در طول تاریخ می توان متفکرانی را یافت که به تمام معنا، تحت تاثیر یک متفکر دیگری بوده و در واقع، صرفاً تبیین کننده آراء و اندیشه های آن متفکر بوده اند. در وجه دیگر، این تاثیرگذاری، همه جانبه نبوده و اما در بخش اعظمی از اندیشه، تاثیرگذار بوده است. شاید در اینجا برای نمونه، بتوان به ملاصدرا اشاره کرد که در تاثیرگذاری بر تمام فیلسوفان بعد خود سهم به سزایی داشت. قطعاً این تاثیرگذاری را نمی توان از نوع تاثیرگذاری تام و تمام دانست. چرا که همه فیلسوفان بعد ملاصدرا، نقدهای اساسی را در برخی آراء این فیلسوف اسلامی وارد کرده اند. اما همین انتفادها نیز گاهاً بر اساس مبانی خود ملاصدرا بوده است. این یعنی، مبانی ملاصدرا در فلسفه بعد خود، ساری و جاری بوده است.

در مقابل گاهی تاثیرگذاری نه از نوع تاثیرگذاری های مذکور، بلکه از نوع مقابل آن بوده است. تاثیرگذاری ای که در آن، ضدیت طرف مقابل را برانگیخته است. شاهد مثال این ادعا را می توان در تقابل بین امام محمد غزالی در تهافت الفلاسفه و ضدیت با اندیشه های ابن سینا دانست. یا انتقادهای اساسی که امام المشککین، فخررازی به ابن سینا داشت شاهد مثال این تاثیرگذاری اما نه در جهت موافق می باشد.

با این بیان و طرح این ادعا، می توان بین علامه طباطبایی و استاد مطهری نیز این تاثیرگذاری را شاهد بود. بررسی این ادعا که علامه طباطبایی بر آراء استاد مطهری تاثیرگذار بوده یک بحث مهم و اساسی می باشد. اینکه استاد مطهری به عنوان یکی از تئورسین های انقلاب اسلامی و یک شخصیت بسیار اثرگذار در نظام اسلامی ایران در اندیشه خود از چه مبانی و تفکراتی متاثر بوده است بسیار حائز اهمیت است.

قطعاً اینکه هر نظریه پردازی مبانی فکری خود ارا از کجا وام گرفته باشد مهم است و این یعنی اینکه در مورد استاد مطهری نیز به عنوان یک فیلسوف و متفکر اسلامی که در تاثیرگذاری عرصه تفکر در حوزه فلسفه و معارف دینی سهم به سزایی داشته مهم است.

خود استاد مطهری در نوشته ای در مورد کتاب المیزان علامه طباطبایی و تاثیرگذاری آن بر اندیشه های خود می فرماید: «کتاب تفسیر المیزان، یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است . من می توانم ادعا کنم بهترین تفسیری است که در میان شیعه و سنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است.» شهید مطهری معتقد بود که این تفسیر همه اش با فکر نوشته نشده است و بسیاری از مطالب آن از الهامات غیبی است و اضافه می کند: « کمتر مشکلی در مسائل اسلامی و دینی برایم پیش آمده که کلید حل آن را در تفسیر المیزان پیدا نکرده باشم.» (الاوسی،1381)

این جمله و شاید بیانات دیگری از این متفکر اسلامی معاصر بیانگر تاثیرات زیاد علامه بر ایشان می باشد. قطعا بررسی این مسئله در دست یافتن به ریشه های مبانی فکری استاد مطهری بسیار مهم بوده و ضرورت ارزیابی مبانی این دو فیلسوف را قطعیت می بخشد.

در بررسی این آراء این دو اندیشمند در 5 محور بحث خواهیم کرد: آزادی، فلسفه اخلاق، مبانی فلسفی حقوق زن، اسلام و مقتضیات زمان، جامعه و تاریخ

 دانلود فایل